قاعدۀ اعطا، خاستگاه گوناگونی در علوم اسلامی دارد و در این میان، حکمت متعالیه با نظریۀ «وحدت وجود» و مباحث پیرامونی آن، مانند سریانپذیری هستی، کارآمدترین بسترِ بهرهبرداری از این قاعده تلقی میگردد. این نوشتار با توجه به معناشناسی واژگانِ قاعدۀ اعطا و بررسی کاربردهای مختلف آن، از اثبات وجود خدا تا معرفت به صفات علم، قدرت و حیات او، سعی در ارائه گونههای برداشت صحیح و نادرست از مضمون آن کرده است. در این زمینه، بررسی اثباتپذیری و عدم بداهت قاعدۀ مزبور میتواند راهگشای نقد مضمونی به برخی برداشتهای نادرست گردد و دیدگاه کاملی از معنای آن در اختیار قرار دهد.